وقتی که بارون می زنه
پشت شیشه زل می زنه
به یاد اون روزهایی که
باهم زیر بارون بودیم
چترامونو بسته بودیم
با همدیگه می خندیدم
خدا ازت گله دارم
چرا انداختی فاصله
بین من و او این همه
من این بالا
اون این پایین
چرا چرا چرا چرا
وقتی که بارون می زنه
پشت شیشه زل می زنه
به یاد اون روزهایی که
باهم زیر بارون بودیم
چترامونو بسته بودیم
با همدیگه می خندیدم
خدا ازت گله دارم
چرا انداختی فاصله
بین من و او این همه
من این بالا
اون این پایین
چرا چرا چرا چرا
عمارگراف
ونیز = رشت
بی تعارف
دکـ لـ مـ هـ
چشم چشم دو ابرو
خسوف
سیدمهدی نقیبی راد
احسان
یار میرزا
محمدجواد کرامتی
سید نظرت چیه عکس بگیری فقط؟!
بیخیال شعر رو ببوس بزار کنار!!!
خخخخخخ
کلاً شوخی کردم !
برای اولین بارت بد نبود.
ولی در کل خفتم میگیره یکی نمیتونه و میگه در گیر و دار قالب نیستم!
با تو هم هستما ولی کلی میگم!
به خدا!
یک حرف
ولی این الآن شعره ؟؟؟ !!!