بایگانی
- شهریور ۱۳۹۵(۱)
- مهر ۱۳۹۳(۱)
- مرداد ۱۳۹۳(۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۳(۱)
- اسفند ۱۳۹۲(۲)
- بهمن ۱۳۹۲(۱)
- دی ۱۳۹۲(۶)
- آذر ۱۳۹۲(۱)
- آبان ۱۳۹۲(۴)
- مهر ۱۳۹۲(۳)
- شهریور ۱۳۹۲(۴)
- مرداد ۱۳۹۲(۹)
- تیر ۱۳۹۲(۷)
- خرداد ۱۳۹۲(۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۲(۴)
- دی ۱۳۹۱(۱)
پیوندها
- نیلوفرهای کبود
- آقای جهان
- بی تعارف
- عرق ریزی روح
- سربازخونه
- خسوف
- عمار گراف
- پاورقی
- کوهپایه
- وبلاگ عکس هایم
- کناره
- فراموشی لی
- چشم چشم دو ابرو
- فستیوال نیوز
- مکتب خانه (حوزه علمیه سفیران هدایت ساوه)
- به روایت تصویر
- علیزاده
- کاریکلماتور (سهراب گل هاشم)
- رسول آفتاب
- عادله زاهدی
- تخصصی کودکان
- دکلمه
- شعر شکلات
- سفیر فیلم
- http://photo.net
- photosig
- Carola Onkamo
- هنریک جاست
- مارتین زالبا
- جوادیه
- مایلز استوری
- دایان وارنر
- شهید مطهری
- مازیار فلاحی
- دکتر زیبا کلام
- استاد شریعتی
- هم نگارارن(فراخوان)
- استاد صادق هدایت
- خبرگزاری 8 دی
- هیات الرضا
- دیجی کالا
- فراخوان
- حامد زمانی
- کادر
دریافت
۲۵ آبان ۹۲ ، ۲۳:۴۵
چشم چشم دو ابرو
هدرت فوق العادس ...
دوبانوی دمشق
شهید برونسی : داشتیم مهمات بار می زدیم که بفرستیم منطقه ، وسط کار یدفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه ، با چادری مشکی . پابه پای ما کار می کرد و مهمات می زاشت توی جعبه ها ، تعجب کردم . تعجبم وقتی بیشتر شد که دیدم بچه های دیگه اصلا حواسشان به او نیست ، انگار نمی دیدنش . رفتم جلو ، سینه ای صاف کردم و خیلی بااحتیاط گفتم : خانم ! جایی که ما مردها هستیم ، شما نباید زحمت بکشید . روش طرف من نبود به تمام قد ایستاد و فرمود : مگه شما در راه برادر من زحمت نمی کشید ؟ (یاد امام حسین(ع)از خود بی خودم کرد . گریه ام گرفت) خانم فرمود : هرکس که یاور ما باشد ، ما هم او را یاری می کنیم .